شرح و تفسير حکمت 250 نهج البلاغه
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۳۳۱۴۳۶
به گزارش جهان نيوز، نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
امام علی علیه السلام فرمودند :عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ. خداوند را بهوسيله بَرهم خوردن تصميمها، فسخ پيمانها و نقض ارادهها شناختم.
امام علیه السلام در اين كلام نورانىاش به يكى از دلايل توحيد اشاره كرده مىفرمايد : «خداوند را بهوسيله بَرهم خوردن تصميمها، فسخ پيمانها و نقض ارادهها شناختم»؛ (عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ). اشاره به اينكه، بسيار مىشود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مىگيرد، اما ناگهان اراده او تغيير پيدا مىكند بىآنكه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مىدهد كه ارادهاى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه اراده اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. اين تفسير مطابق همان روايت صدوق است كه در شرح سند اين حكمت آمده است.
تفسير ديگرى نيز براى اين كلام نورانى شده است كه بسيار مىشود انسان تصميم محكمى بر كارى مىگيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مىگردد وانسان ناچار عقبنشينى مىكند و از آن چنين مىفهمد كه مافوق اراده او اراده ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مىريزد و از بين مىرود. كوتاه سخن اينكه اگر انسان، فعّالٌ ما يَشاء بود و هرچه مىخواست مىتوانست انجام دهد ممكن بود در وجود خدا شك كنيم؛ اما اينكه مىبيند مافوق اراده او، ارادهاى است كه در بسيارى از مواقع اراده او را بَرهم مىزند يا مانع تحقق مراد او مىشود مىفهمد عالَم، مدبّر قادر و توانايى دارد كه آن را بر طبق اراده حكيمانهاش تدبير و اداره مىكند. در اينكه آيا واژههاى «عزائم» و «عقود» و «همم» مترادف است و همه به معناى اراده انسان است يا با هم تفاوت دارد، در ميان شارحان نهجالبلاغه اختلاف نظر است؛ بعضى هر سه را به يك معنا مىدانند و بعضى معتقدند «عزائم» ارادههاى بسيار قوى است و «عقود» مرحلهاى پايينتر و «همم» مرتبه نازله است. در بعضى از منابع لغت، «عزم» را به معناى تصميم محكم گرفتهاند در حالى كه «همم» جمع «همت» را به معناى تصميمى كه انسان گرفته و آن را عمل نكرده ذكر نمودهاند و «عقود» معناى وسيعى دارد كه مىتواند تصميم و غير تصميم را شامل شود، بنابراين بعيد نيست كه تفاوت اين سه واژه با يكديگر بر حسب درجات قوت و ضعف باشد و امام علیه السلام مىخواهد بفرمايد گاهى مىشود ارادههاى عادى و يا ارادههاى قوى بر انجام كارها، بدون عامل شناخته شدهاى فسخ مىشود و اين نشانه وجود اراده قوىترى بالاتر از اراده ماست. بعضى چنين پنداشتهاند كه اين كلام حكيمانه با آنچه در آيات قرآن درباره عزم و اراده آمده سازگار نيست؛ قرآن خطاب به پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مىگويد:
(فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ) و در نكوهش ترك اولاى آدم مىفرمايد: (وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمآ). ولى روشن است كه هيچكس نمىتواند نقش تصميم و اراده انسان را در پيشرفت كارها انكار كند، سخن در اينجاست كه گاه موارد استثنايى پيش مىآيد كه انسان تصميمى مىگيرد و عزم خود را بر انجام كارى راسخ مىكند و ناگهان به علل ناشناختهاى بَرهم مىخورد، در اين موارد استثنايى انسان احساس مىكند كه ارادهاى مافوق اراده او وجود دارد. البته دلايل خداشناسى بسيار است.
آنچه امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه بيان كرده اشاره به نكته تازهاى است كه بسيارى از آن غافلند. علامه شوشترى؛ در شرح نهجالبلاغه خود مىگويد: كلام امام علیه السلام در اينجا شبيه حديث معروفى است كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله (در كتب بسيارى) نقل شده است كه فرمود: «ما مِنْ آدَمِىٍّ إلّا وَقَلْبُهُ بَيْنَ إصْبَعَيْنِ مِنْ أصابِعِ اللهِ؛ هيچ انسانى نيست مگر اينكه قلب او در ميان دو انگشت از انگشتهاى قدرت پروردگار قرار دارد» و سپس به اين آيه شريفه استشهاد مىكند:
«(وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)؛ بدانيد كه خداوند ميان انسان و قلب او حائل مىشود و بدانيد كه بهسوى او باز مىگرديد و محشور مىشويد». اين سخن در جاى خود صحيح است؛ ولى آنچه را علّامه شوشترى؛ آورده ازقبيل پى بردن به معلول از ناحيه علت است در حالى كه آنچه امام علیه السلام فرموده ازقبيل پى بردن به علّت از ناحيه معلول است. اين سخن را با كلماتى از امام باقر علیه السلام پايان مىدهيم كه مىفرمايد: «كسى از جدم اميرمؤمنان علیه السلام سؤال كرد با چه وسيلهاى پروردگارت را شناختهاى؟ امام فرمود: بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَنَقْضِ الْهَمِّ لَمّا هَمَمْتُ فَحيلَ بَيْني وَبَيْنَ هَمّي وَعَزَمْتُ فَخالَفَ الْقَضاءُ عَزْمي عَلِمتُ أنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْري؛ خدا را بهوسيله فسخ اراده و نقض تصميمها شناختم اى بسا تصميم بر كارى گرفتم و او ميان من و خواستهام جدايى افكند و عزم انجام برنامهاى را داشتم و قضاى او عزم من را بَرهم زد، از اينجا دانستم كه مدبّر، غير من است».
منبع:باشگاه خبرنگاران
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۳۳۱۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟
به گزارش خبرنگار جماران، بیست و پنجم شوال سال 148 قمری مصادف است با سالروز شهادت امام صادق علیه السلام، رئیس مکتب شیعه. دوران 34 ساله امامت آن حضرت مصادف بود با پایان عصر امویان و آغاز عباسیان. هر چند که این تغییر سلسله به لحاظ فعالیت های علمی شرایط خوبی را برای امام صادق علیه السلام فراهم آورده بود تا جایی که ایشان شاگردان بسیاری را تربیت کردند اما به لحاظ سیاسی در شرایطی می زیستند که حتی نمی توانستند وصی و امام بعد از خود را معرفی کنند از این رو با سیاست مدبرانه خود به گونه ای وصیت کردند تا جان وصی حقیقی خود (امام کاظم علیه السلام) را از خطر گزند منصور دوانیقی حفظ کنند، در این رابطه نظر شما را به حدیث زیر جلب می کنیم:
ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید، به نزدش رفتم، دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه ای در دست دارد وقتی که بر او سلام کردم، نامه را به طرف من انداخت و گریه می کرد به من گفت: این نامه محمد بن سلیمان (والی مدینه) است که در آن خبر داده جعفر بن محمد علیهما السلام وفات کرده آنگاه سه بار گفت: انا لله و انا الیه راجعون. در کجا مانند جعفر (امام جعفر صادق علیه السلام) یافت می شود؟ سپس به من گفت: بنویس:
من آغاز نامه را نوشتم، گفت: (برای محمد بن سلیمان) بنویس، اگر او (امام صادق) به شخص معینی وصیت کرده است، او را احضار کن و گردنش را بزن.
(نامه را نوشتم و به سوی مدینه فرستاده شد.)
پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفر بن محمد علیهما السلام به پنج نفر وصیت کرده است که عبارتند از:
منصور دوانیقی 2. محمد بن سلیمان (والی مدینه) 3. عبدالله (یکی از پسرانش) 4. حمیده (مادر امام کاظم) 5. موسی علیه السلام (1)
در حقیقت وصی امام صادق علیه السلام همان موسی بن جعفر علیهما السلام بود ولی آن حضرت با این سیاست خواست جان وصی خود را حفظ کند. با توجه به اینکه عدم صلاحیت آن چهار نفر دیگر از نظر شیعیان روشن بود.
مطابق بعضی از روایات، منصور دوانیقی پس از دریافت جواب نامه گفت: مالی الی قتل هولاء سبیل من راهی به کشتن همه این پنج نفر ندارم.(2)
1. اصول کافی؛ ج 1، ص 310
2. اعلام الوری، ص 290
برشی از کتاب نگاهی بر زندگی امام صادق علیه السلام، ص 140-141